مشخصات فردی و زندگینامه
نام:محمد تقی
نام خانوادگی:مصباح
شهرت:مصباح یزدی
پست الکترونیک:webmaster@mesbahyazdi.org
آدرس وب سایت:http://www.mesbahyazdi.org
تخصص ها:تفسیر ، فلسفه ، اخلاق و عرفان

زندگی نامه

 آیت‌ الله محمدتقی‌ مصباح‌ یزدی‌، در یازدهم‌ بهمن‌ ماه‌ سال‌ هزار و سیصد و سیزده‌، برابر با هفدهم‌ ربیع‌الاول‌ هزار و سیصد و پنجاه‌ و سه‌ قمری‌، در خانواده‌ای‌ مذهبی‌ در شهر یزد به‌ جهان‌ چشم‌ گشود. زندگی‌ مادی‌ خانواده استاد مصباح‌، در سطح‌ پائینی‌ بود ولی‌ عشق‌ به‌ خاندان‌ پیامبر(ص‌) در دل‌ و جان‌ این‌ خانواده‌ موج‌ می‌زد و در دورانی‌ که‌ خفقان‌ رضاخانی‌ بر همه‌ جا سایه‌ گسترده‌ بود و بر پایی‌ هر گونه‌ مراسم‌ عزاداری‌ جرم‌ به‌ شمار می‌آمد، در شبهای‌ محرّم‌، در زیرزمین‌ منزل‌ ایشان‌، مجلس‌ سوگواری‌ برای‌ سالار شهیدان‌ بر پا می‌شد و نیز شبهای‌ جمعه‌، در منزل‌ پدر بزرگ‌ ایشان‌ حاج‌ علی‌ اکبر گیوه‌چی‌ یزدی‌ دعای‌ کمیل‌ خوانده‌ می‌شد و هر صبح‌ جمعه‌ نیز دعای‌ ندبه‌ برگزار می‌گشت‌؛ به‌ گونه‌ای‌ که‌ پدر استاد، دعای‌ ندبه‌ را از حفظ‌ قرائت‌ می‌کرد.

استاد مصباح‌ یزدی‌ که‌ در دامان‌ چنین‌ خانواده‌ای‌ پرورده‌ شده‌ بود، با ورود به‌ دبستان‌، همه‌ ساله‌، شاگرد ممتاز مدرسه‌ شناخته‌ می‌شد و این‌ مسأله‌ باعث‌ شده‌ بود که‌ مورد محبت‌ فراوان‌ معلمان‌ واقع‌ شود. در روزگاری‌ که‌ استاد، دوره دبستان‌ را می‌گذرانید، جامعه‌، اقبالی‌ به‌ علوم‌ دینی‌ نشان‌ نمی‌داد. تبلیغات‌ رضا خانی‌، می‌کوشید تا نسل‌ جوان‌ را نسبت‌ به‌ روحانیّت‌ بدبین‌ کند. پر واضح‌ است‌ در چنین‌ فضایی‌، چنانچه‌ شاگرد ممتازی‌ چون‌ محمد تقی‌ مصباح‌ یزدی‌ بخواهد به‌ تحصیلات‌ حوزوی‌ روی‌ آورد، شگفتی‌ هم‌شاگردیها و استادان‌ و معلمان‌ را بر خواهد انگیخت‌! از سوی‌ دیگر، جذبه‌ معنوی‌ «مرحوم‌ حاج‌ شیخ‌ احمد آخوندی‌» که‌ از خویشاوندان‌ مادری‌ استاد و مقیم‌ نجف‌ بود و گهگاه‌ برای‌ سرکشی‌ موقوفه‌ای‌ که‌ متولی‌ آن‌ بود، به‌ یزد می‌آمد و میهمان‌ خانواده‌ استاد می‌شد، شیفتگی‌ وی‌ به‌ تحصیل‌ علوم‌ دینی‌ را دو چندان‌ می‌ساخت‌.

رؤیای‌ ورود به‌ حوزه‌، در سال‌ تحصیلی‌ 26 ـ 1325 که‌ دوره‌ ابتدایی‌ ایشان‌ پایان‌ یافته‌ بود، متحقّق‌ شد؛ آن‌ هم‌ در تابستان‌! فصلی‌ که‌ نوجوانان‌ را به‌ تفریح‌ و سرگرمیهای‌ جذاب‌ فرا می‌خواند! امّا شیفتگی‌ استاد، او را به‌ یکی‌ از حجره‌های‌ مدرسه‌ شفیعیه‌ یزد کشاند. همّت‌ و جدیت‌ او باعث‌ شد که‌ مقدمات‌ و سطوح‌ متوسطه‌ را در مدت‌ چهار سال‌ فرا گیرد. در همین‌ سالها بود که‌ «حاج‌ شیخ‌ احمد آخوندی‌» دیگر بار به‌ یزد آمد و با مشاهده تلاش‌ شایان‌ طلبه‌ جوان‌، او را برای‌ هجرت‌ به‌ نجف‌ اشرف‌ و ادامه‌ تحصیل‌ در آن‌ حوزه‌ سترگ‌، تشویق‌ کرد. همچنین‌ خانواده‌ او را به‌ منظور حمایت‌ از او به‌ مهاجرت‌ به‌ نجف‌، ترغیب‌ نمود. این‌ گونه‌ بود که‌ اعضای‌ خانواده‌، همگی‌ در اواخر سال‌ 1330 رهسپار نجف‌ شدند. شش‌ ماه‌ گذشت‌ و وضع‌ مالی‌ خانواده‌ نابسامان‌ شد و تلاشهای‌ پدر برای‌ کسب‌ در آمد کارگر نیفتاد و آنان‌ مجبور به‌ بازگشت‌ به‌ ایران‌ شدند. والدین‌ استاد به‌ دلیل‌ دلبستگی‌ فراوان‌ به‌ وی‌، حاضر نشدند که‌ او به‌ تنهایی‌ در نجف‌ بماند و به‌ ناچار، ایشان‌ نیز رهسپار ایران‌ شد.

پس‌ از پا نهادن‌ به‌ ایران‌ به‌ تهران‌ آمد و تابستان‌ آن‌ سال‌ را همراه‌ با خانواده‌ در تهران‌ ماند. بیست‌ روز مانده‌ به‌ آغاز درسها، در حالی‌ که‌ توانسته‌ بود رضایت‌ خانواده‌ را جلب‌ کند، راهی‌ قم‌ شد و پس‌ از مدتی‌، با سختی‌ فراوان‌، توانست‌ در مدرسه‌ فیضیه‌، حجره‌ بگیرد و در دروس‌ «مکاسب‌»، «کفایه‌» و «منظومه‌» شرکت‌ کند. در این‌ دوره‌ چنان‌ مطالعه‌ و مباحثه‌ وقت‌ او را پر کرده‌ بود که‌ به‌ گفته‌ خود، در شبانه‌ روز، پنج‌ یا شش‌ ساعت‌ برای‌ خواب‌ باقی‌ مانده‌ بود. هنوز کفایه‌ و مکاسب‌ را به‌ پایان‌ نبرده‌ بود که‌ گهگاه‌ برای‌ کسب‌ آمادگی‌، در درس‌ «امام‌ خمینی‌» (ره‌) حاضر می‌شد و شخصیت‌ امام‌ (ره‌) تأثیر شگرفی‌ در زندگی‌ ایشان‌ گذاشت‌. در کنار درس‌ امام‌ (ره‌) در درس‌ فقه‌ «آیت‌الله العظمی‌ بروجردی‌» نیز شرکت‌ می‌جست‌ و در همین‌ سالها، با شخصیت‌ «علامه‌طباطبایی‌»(ره‌) انس‌ فراوانی‌ پیدا کرده‌ بود و در مجالس‌ درس‌ عمومی‌ و خصوصی‌ ایشان‌ حضور می‌یافت‌. از دیگر کسانی‌ که‌ ایشان‌ سالهای‌ متمادی‌ را به‌ تحصیل‌ نزد او گذراند، «آیة‌ الله العظمی‌ بهجت‌» بود.

وی‌ در طول‌ این‌ سالها، بنا به‌ گفته‌ هم‌ دوره‌ایها، با دقت‌ فراوان‌ و با جهد و تلاش‌ شایان‌ به‌ تحصیل‌ علوم‌ می‌پرداخت‌ و همزمان‌ به‌ تهذیب‌ نفس‌ و ایجاد سجایای‌ اخلاقی‌ اهتمام‌ ویژه‌ نشان‌ می‌داد. ایشان‌ پیشرفتهای‌ خود را مرهون‌ عنایات‌ و زحمات‌ استادان‌ خود می‌داند و نقش‌ مرحوم‌ «حاج‌ شیخ‌ محمد علی‌ نحوی‌» در حوزه‌ یزد را که‌ وقت‌ بسیاری‌ برای‌ تدریس‌ خصوصی‌ به‌ ایشان‌ و سپس‌ مباحثه‌ با شاگرد خود صرف‌ می‌کرد، در پیشرفت‌ خود بسزا می‌داند. استاد، ادبیات‌ عرب‌ و بخش‌ چشم‌گیری‌ از سطوح‌ را نزد مرحوم‌ نحوی‌ آموخت‌ و «شرح‌ نظام‌» را نزد «شیخ‌ عبدالحسین‌ عجمین‌» فرا گرفت‌. مقداری‌ از «شرح‌ لمعه‌» و «رسائل‌» را از مرحوم‌ حاج‌ سید علیرضا مدرّسی‌ فرا گرفت‌. همچنین‌ استاد، بخشی‌ از «قوانین‌ الاصول‌» را نزد «حاج‌ میرزا محمد انواری‌» آموخت‌.

پس‌ از حضور در قم‌ نیز، به‌ درس‌ «مکاسب‌» مرحوم‌ حاج‌ آقا مرتضی‌ حائری‌ رفت.‌ همچنین‌ جلد دوم‌ کفایه‌ را نیز نزد ایشان‌ خواند. جلد اول‌ «کفایة‌ الاصول‌» را نزد «شیخ‌ عبدالجواد جبل‌ عاملی‌» آموخت‌. برای‌ فراگیری‌ درس‌ خارج‌ اصول‌، به‌ درس‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) می‌رفت‌ و در درس‌ خارج‌ فقه‌ آیت‌ الله بروجردی‌ حاضر می‌شد. ایشان‌ ویژگی‌ علمی‌ بارز امام‌ (ره‌) را دقت‌ نظر و آزادی‌ اندیشه‌ می‌دانست‌ که‌ در درسهای‌ استادان‌ دیگر، کمتر یافت‌ می‌شد. آشنایی‌ با «علامه‌ سید محمد حسین‌ طباطبایی‌» بارقه‌ای‌ آسمانی‌ بود که‌ جان‌ استاد را شعله‌ور ساخت‌. در درس‌ تفسیر و فلسفه ایشان‌ با جدیّت‌ تمام‌ شرکت‌ می‌جست‌ و پرسشهای‌ خود را در پایان‌ درس‌، در راهی‌ که‌ به‌ منزل‌ علامه‌ ختم‌ می‌شد، می‌پرسید تا اینکه‌ سرانجام‌ پرسشهای‌ موشکافانه‌ او، توجّه‌ صاحب‌ تفسیر «المیزان‌» را به‌ خود جلب‌ کرد و او را انیس‌ خلوت‌ و جلوت‌ علامه‌ ساخت‌. دیگر استاد ایشان‌، حضرت‌ «آیة‌ الله بهجت‌» بود که‌ در آن‌ زمان‌ عالمی‌ ناشناخته‌ بود و کمتر کسی‌ را به‌ حضور می‌پذیرفت‌.

در خواست‌ استاد و جمعی‌ دیگر از طلاب‌ از آیة‌ الله بهجت‌، باعث‌ شد ایشان‌ درس‌ فقه‌ را آغاز کنند و این‌ فرصتی‌ بود تا استاد و دیگر طلاب‌، از ویژگیهای‌ اخلاقی‌ ایشان‌ نیز بهره‌ برند. و این‌ بهره‌ بردن‌ برای‌ استاد 15 سال‌ به‌ طول‌ انجامید. شیخ‌ محمدتقی‌ مصباح‌ یزدی‌ به‌ دوستیهای‌ سالم‌ و تعالی‌ بخش‌، اهتمام‌ ویژه‌ای‌ داشت‌. از دوستان‌ قدیمی‌ ایشان‌، «شیخ‌ محمد حسین‌ بهجتی‌ اردکانی‌» و برادر ایشان‌، مرحوم‌ «شیخ‌ علی‌ بهجتی‌»، «شیخ‌ علی‌ پهلوانی‌»، «میرزا حسن‌ نوری‌» و «شیخ‌ علی‌ اکبر مسعودی‌ خمینی‌» ـ تولیت‌ فعلی‌ آستانة‌ مقدسه‌ حضرت‌ معصومه‌ (س) را می‌توان‌ نام‌ برد. رفت‌ و آمدهای‌ ایشان‌ به‌ مدرسه‌ حجتیه‌ باعث‌ شد که‌ با «دکتر باهنر»، «آقای‌ هاشمی‌ رفسنجانی‌» و «آیة‌ الله خامنه‌ای‌» نیز دوستی‌ دامنه‌ داری‌ پیدا کند که‌ زمینه‌ ساز مبارزات‌ ایشان‌ بر ضد رژیم‌ طاغوت‌ شد.

همچنین‌ از دوستان‌ قدیمی‌ ایشان‌، باید از «آیة‌ الله دکتر بهشتی‌» نام‌ برد که‌ استاد مصباح‌، سالیان‌ متمادی‌ با ایشان‌ به‌ مبارزه‌ بر ضد رژیم‌، تشکیل‌ گروه‌ تحقیق‌ پیرامون‌ مباحث‌ حکومت‌ اسلامی‌ و همکاری‌ در مدرسه‌ علمیه‌ حقانی‌ پرداخته‌اند. استاد مصباح‌، علوم‌ گوناگون‌ اسلامی‌ را در محضر استادان‌ حوزه‌ آموخته‌اند و به‌ مطالعه‌ و تدبّر فراوان‌ در آن‌ پرداخته‌اند. ایشان‌ در فقه‌ و اصول‌ با بهره‌ بردن‌ از محضر استادانی‌ چون‌ آیات‌ عظام‌ بروجردی‌، اراکی‌، امام‌ خمینی‌ و بهجت‌ در سن‌ بیست‌ و هفت‌ سالگی‌ به‌ درجه‌ اجتهاد رسیدند. در علم‌ تفسیر نیز با بهره‌ از دیدگاهها و سفارشهای‌ خصوصی‌ علامه‌ طباطبایی‌ (ره‌)، توانستند روش‌ صحیح‌ تعمّق‌ و تفکّر در قرآن‌ را بیاموزند تا آنجا که‌ علامه‌ کار بازخوانی‌ «تفسیر المیزان‌» پیش‌ از چاپ‌ را به‌ او سپردند.

استاد خود نیز ضمن‌ برگزاری‌ دروس‌ تفسیر موضوعی‌ قرآن‌، کتابهایی‌ در این‌ زمینه‌ نگاشته‌اند که‌ بدان‌ اشاره‌ خواهد شد. آیت‌ الله مصباح‌ یزدی‌، فلسفه‌، «اسفار» و «شفا» را نزد علامه‌ (ره‌) فرا گرفتند و خود، سالها به‌ تدریس‌ فلسفه‌ اسلامی‌ و غرب‌ در حوزه‌های‌ علمیه‌ پرداختند؛ به‌ گونه‌ای‌ که‌ امروزه‌، یکی‌ از برجسته‌ترین‌ استادان‌ فلسفه‌ به‌ شمار می‌آیند و کتاب‌ «آموزش‌ فلسفه‌» ایشان‌، در مراکز مختلف‌ فرهنگی‌ تدریس‌ می‌شود. ایشان‌ در بسیاری‌ از مسائل‌ فلسفه‌ ـ به‌ گفته‌ اهل‌ فن‌ ـ نوآوریهایی‌ نیز انجام‌ داده‌اند و شاگردان‌ بسیاری‌ را تربیت‌ نموده‌اند. استاد ضمن‌ تحصیل‌ دروس‌ حوزه‌ در کلاسهای‌ فیزیک‌، شیمی‌ و... شرکت‌ نموده‌، زبانهای‌ خارجی‌ فرانسه‌ و انگلیسی‌ را نیز تا حدّی‌ آموخته‌اند. ایشان‌ تدریس‌ منظم‌ خود را، در مدرسه‌ علمیه‌ حقانی‌ آغاز کرد. در آغاز به‌ تدریس‌ مباحث‌ قرآنی‌، تفسیر و مباحث‌ اخلاقی‌ و تربیتی‌ پرداخت‌ از جمله‌، کتاب‌ «فلسفتنا» نوشته‌ «شهید سید محمدباقر صدر» را برای‌ اولین‌ بار در حوزه‌ تدریس‌ کرد.

در مؤسسه‌ «در راه‌ حق‌» نیز به‌ تدریس‌ «فلسفتنا»، «اقتصادنا» نوشته‌ شهید صدر، و «نهایة‌ الحکمه‌»، نوشته‌ علامه‌ طباطبایی‌ مشغول‌ بود. درس‌ «اسفار اربعه‌» و «شفا» نیز از دروسی‌ بود که‌ استاد، به‌ علاقه‌مندان‌ به‌ فلسفه‌، می‌آموخت‌. هم‌ اکنون‌ نیز ایشان‌ به‌ تدریس‌ و تربیت‌ طلاب‌ فرهیخته‌ می‌پردازد. از شاگردان‌ معروف‌ درس‌ ایشان‌ می‌توان‌ «استاد غلامرضا فیاضی‌»، «استاد محمود رجبی‌»، «دکتر مرتضی‌ آقا تهرانی‌»، «دکتر عباسعلی‌ شاملی‌»، «دکتر احمد رهنمایی‌» و «استاد محسن‌ غرویان‌» و بسیاری‌ دیگر را نام‌ برد. استاد مصباح‌ یزدی‌، تاکنون‌ کتب‌ فراوانی‌ در زمینه‌های‌ گوناگون‌ اسلامی‌، نگاشته‌ است‌ که‌ بخشی‌ از آنها مربوط‌ به‌ پیش‌ از انقلاب‌ و برخی‌ مربوط‌ به‌ بعد از انقلاب‌ می‌باشد. نظر به‌ گستردگی‌ و فراوانی‌ کتابهای‌ ایشان‌ به‌ چند کتاب‌ مهمّ ایشان‌ اشاره‌ می‌کنیم‌:

خداشناسی‌؛ کیهان‌شناسی‌؛ انسان‌شناسی‌؛ راه‌ و راهنماشناسی‌؛ قرآن‌شناسی‌؛ اخلاق‌ در قرآن‌؛ جامعه‌ و تاریخ‌ از دیدگاه‌ قرآن‌؛ حقوق‌ و سیاست‌ در قرآن‌؛ آموزش‌ فلسفه‌؛ شرح‌ نهایة‌ الحکمه‌؛ شرح‌ جلد اول‌ اسفار الاربعه‌؛ شرح‌ جلد هشتم‌ اسفار الاربعه‌؛ دروس‌ فلسفه‌ اخلاق‌؛ خودشناسی‌ برای‌ خودسازی‌؛ بر درگاه‌ دوست‌؛ نقدی‌ فشرده‌ بر اصول‌ مارکسیسم‌؛ آموزش‌ عقاید؛ قرآن‌ در آیینة‌ نهج‌ البلاغه‌؛ نگاهی‌ گذرا به‌ نظریة‌ ولایت‌ فقیه‌؛ و ده‌های‌ کتاب‌ دیگر.

هم‌ اکنون‌ کتابها و آثار استاد در مراکز مختلف‌ فرهنگی‌ تدریس‌ می‌شود و بخشی‌ از آثار ایشان‌ نیز در حال‌ تدوین‌ و چاپ‌ است‌. ویژگی‌ بارز آثار ایشان‌، عمق‌، سادگی‌ و روانی‌، جذابیت‌ و به‌ روز بودن‌ آن‌ است‌ که‌ تحسین‌ بسیاری‌ از مردم‌ و استادان‌ را در پی‌ داشته‌ است‌. آیت‌ الله مصباح‌، در زمینه‌ علمی‌ و فرهنگی‌، از دیر باز، خدمات‌ شایانی‌ را ارزانی‌ داشته‌اند و هر دوره‌ ـ بنا به‌ مقتضیات‌ آن‌ دوره‌ ـ حرکت‌ فرهنگی‌ متناسبی‌ را آغاز نموده‌اند. جدیّت‌ ایشان‌ و نیز نظم‌ و واقع‌بینی‌ ممتاز ایشان‌، باعث‌ می‌شد که‌ اغلب‌ حرکتهای‌ فرهنگی‌ ایشان‌، نتایج‌ مثبتی‌ را به‌ همراه‌ آورد. استاد مصباح‌، از ابتدای‌ ورود خود به‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌، متوجه‌ کاستیهای‌ موجود در این‌ حوزه‌ شده‌ بودند و آن‌ گونه‌ که‌ خود نقل‌ می‌کنند، در انتظار فرصتی‌ بودند تا بتوانند برای‌ آن‌، راه‌ حلی‌ مناسب‌ پیدا کنند. ایشان‌ نارساییهای‌ موجود را در سه‌ حوزه نظام‌ آموزشی‌، مسائل‌ اخلاقی‌ و روند تبلیغی‌ بازشناخته‌ بودند و آنها را در نامه‌ای‌ تنظیم‌ کرده‌ بودند.

این‌ نامه‌ که‌ آیت‌ الله مشکینی‌ آن‌ را با خطی‌ خوش‌ باز نوشته‌ بود، امضای‌ دویست‌ تن‌ از بزرگان‌ حوزه‌، از جمله‌ «آیت‌ الله حاج‌ آقا مرتضی‌ حائری‌» و «مرحوم‌ آیت‌ الله فکور» را به‌ همراه‌ داشت‌. ایشان‌ این‌ نامه‌ را به‌ محضر حضرت‌ آیت‌ الله العظمی‌ بروجردی‌ تقدیم‌ داشتند و آیت‌ الله بروجردی‌ نیز نامه‌ را مورد عنایت‌ قرار داده‌، محتوای‌ آن‌ را تأیید نمودند و در جمع‌ علمای‌ تراز اوّل‌ حوزه‌ که‌ به‌ مناسبت‌ عید نوروز خدمت‌ ایشان‌ شرفیاب‌ شده‌ بودند، مطرح‌ کردند و درخواست‌ کردند نسبت‌ به‌ تشکیل‌ درس‌ اخلاق‌ در حوزه‌ و جبران‌ کاستیهای‌ حوزه‌ تدابیری‌ اندیشیده‌ شود. آرمانهای‌ اصلاحی‌ حوزه‌، مدرسه‌ای‌ جدید را می‌طلبید که‌ با یک‌ برنامه‌ ریزی‌ ویژه‌، بتواند طلاب‌ کوشا و با استعداد را در مدتی‌ کوتاه‌تر و با کیفیتی‌ بهتر به‌ جامعه‌ ارزانی‌ دارد. این‌ مهم‌، با همت‌ شهید آیت‌ الله‌ بهشتی‌ و مرحوم‌ آیة‌ الله‌ ربانی‌ شیرازی‌ میسر شد و مدرسه‌ای‌ با نام‌ «حقانی‌» تأسیس‌ شد.

این‌ مدرسه‌ را فردی‌ خیّر به‌ نام‌ حاجی‌ حقانی‌ ساخت‌ که‌ خود، از تاجران‌ زنجان‌ و از ارادتمندان‌ به‌ حوزه‌ روحانیت‌ شیعه‌ بود. مرحوم‌ آیة‌ الله‌ قدوسی‌ نیز به‌ ریاست‌ این‌ مدرسه‌ منصوب‌ گردید. شهید قدوسی‌ نیز از استاد مصباح‌ برای‌ تدریس‌ دعوت‌ به‌ عمل‌ آورد و استاد نیز به‌ تدریس‌ فلسفه‌، تفسیر و اخلاق‌ پراخت‌. پس‌ از چهار سال‌، به‌ درخواست‌ شهید قدوسی‌ مبنی‌ بر شورایی‌ شدن‌ اداره‌ مدرسه‌، استاد به‌ عضویت‌ هیأت‌ مدیره‌ آن‌ مدرسه‌ در می‌آیند. ثمره‌ این‌ تلاش‌ جمعی‌، تربیت‌ طلابی‌ فرهیخته‌ بود که‌ هم‌ اکنون‌ در نهادهای‌ گوناگون‌ نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ به‌ فعالیت‌ می‌پردازند. پذیرفتن‌ بخش‌ آموزش‌ مؤسسه‌ "در راه‌ حق‌" نیز از فعالیتهای‌ مثبت‌ و از خدمات‌ شایان‌ استاد مصباح‌ یزدی‌ بود. ایشان‌ به‌ سبب‌ نفوذ عقاید ماتریالیستی‌ و مارکسیستی‌ فرهنگ‌ غرب‌ در ذهن‌ جوانان‌ و با التفات‌ به‌ خلا موجود در حوزه‌ در زمینه‌ این‌ مباحث‌، تصمیم‌ به‌ ساماندهی‌ بخش‌ آموزش‌ مؤسسه‌ در راه‌ حق‌ که‌ آیة‌ الله "خرازی‌" مؤسس‌ آن‌ بود گرفتند.

بخش‌ آموزش‌ این‌ مؤسسه‌، طلاب‌ را بدین‌ شرط‌ می‌پذیرفت‌ که‌ دست‌ کم‌ دو سال‌ درس‌ خارج‌ را گذرانده‌ باشند و پس‌ از گذراندن‌ مصاحبه‌ علمی‌ که‌ آقایان‌ مظاهری‌، یزدی‌ و استاد مصباح‌ انجام‌ می‌دادند، آنها را می‌پذیرفت‌. استاد مصباح‌، با مشاهده‌ توطئه‌های‌ اعتقادی‌ دشمنان‌ در آغاز انقلاب‌، بر آن‌ شدند که‌ برای‌ حفظ‌ و نگهداری‌ از نهال‌ نوپای‌ انقلاب‌، گروهی‌ از طلاب‌ را به‌ اقصی‌ نقاط‌ کشور گسیل‌ دارند و خود نیز درس‌ رسمی‌ حوزه‌ را تعطیل‌ کردند تا برای‌ پاسداری‌ از دستاوردهای‌ انقلاب‌، بتواند در مراکز گوناگون‌ به‌ سخنرانی‌ و پاسخ‌ به‌ شبهات‌ بپردازند. همچنین‌ نظر به‌ ضرورت‌ امور دانشگاهها در آن‌ سالهای‌ حساس‌، استاد مصباح‌ در طرحی‌، تأسیس‌ مرکزی‌ به‌ نام‌ «دفتر همکاری‌ حوزه‌ و دانشگاه‌» را پیش‌ نهادند که‌ به‌ تصویب‌ ستاد انقلاب‌ فرهنگی‌ رسید و ثمرات‌ آن‌ تا هم‌ اکنون‌، در میان‌ دانشگاهها آشکار است‌.

دیگر از خدمات‌ آیت‌ الله مصباح‌ یزدی‌، تأسیس‌ «بنیاد فرهنگی‌ باقر العلوم‌» بود که‌ فارغ‌ التحصیلان‌ مؤسسه‌ در راه‌ حق‌ را برای‌ گذراندن‌ دوره‌های‌ تخصصی‌ علوم‌ انسانی‌ به‌ خود فرا می‌خواند. این‌ مرکز، در یازده‌ رشته‌ به‌ خدمات‌ می‌پرداخت‌ که‌ عبارت‌ بودند از: علوم‌ قرآنی‌، اقتصاد، تاریخ‌، کلام‌ و دین‌ شناسی‌، روان‌شناسی‌، علوم‌ تربیتی‌، مدیریت‌، علوم‌ سیاسی‌، فلسفه‌، حقوق‌ و جامعه‌شناسی‌. با توسعه‌ مؤسسه‌ در راه‌ حق‌ و بنیاد باقر العلوم‌، و نیز گسترش‌ روز افزون‌ طلاب‌، نیاز به‌ فضایی‌ گسترده‌تر با امکانات‌ بیشتر، محسوس‌ بود، تا اینکه‌ با تدبیر استاد مصباح‌ و عنایت‌ ویژه‌ حضرت‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) و آیت‌ الله‌ خامنه‌ای‌، «مؤسسه‌ آموزشی‌ و پژوهشی‌ امام‌ خمینی‌» بنا شد. این‌ مؤسسه‌ هم‌ اکنون‌ نزدیک‌ به‌ یکهزار نفر از طلاب‌ فاضل‌ را تحت‌ پوشش‌ خود قرار داده‌ است‌ و آنان‌ را با علوم‌ روز آشنا می‌سازد. استاد مصباح‌، در دوره‌ رژیم‌ ستمشاهی‌، مبارزات‌ گسترده‌ای‌ را بر ضد آن‌ رژیم‌ و عوامل‌ آن‌ انجام‌ داده‌اند که‌ بخش‌ شایان‌ توجهی‌ از زندگی‌ ایشان‌ را در بر می‌گیرد. در ماجرای‌ «انجمنهای‌ ایالتی‌ و ولایتی‌» و «نهضت‌ روحانیت‌» به‌ رهبری‌ امام‌ راحل‌ (ره‌) مشارکت‌ فعّالی‌ داشتند. ایشان‌ در ماجرای‌ دستگیری‌ و حبس‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) در زندان‌ قیطریه‌، نامه‌ مفصلی‌ خدمت‌ ایشان‌ ارسال‌ داشتند که‌ در آن‌، ضمن‌ تأیید و تشویق‌ امام‌(ره‌) برای‌ ادامه‌ نهضت‌ و گزارش‌ اوضاع‌ پس‌ از دستگیری‌ ایشان‌، آزادی‌ ایشان‌ از زندان‌ را پیش‌ بینی‌ کردند.

این‌ نامه‌ موجب‌ خرسندی‌ امام‌(ره‌) شد و ایشان‌ از طریق‌ آقای‌ حاج‌ حسن‌ صانعی‌، از استاد مصباح‌ تشکر کردند. از ابتکارات‌ شهید بهشتی‌، در پیش‌ از انقلاب‌، بر قراری‌ جلسات‌ بحث‌ درباره«حکومت‌ اسلامی‌» بود. شهید بهشتی‌ که‌ به‌ هوشمندی‌ و آینده‌ نگری‌ مشهور بود، بدین‌ می‌اندیشید که‌ پس‌ از پیروزی‌ انقلاب‌، مبنای‌ انقلاب‌ چه‌ خواهد بود؛ و اگر قرار بود، مبنا حکومت‌ اسلامی‌ باشد، آیا طرحی‌ مدون‌ و جامع‌ از آن‌ وجود خواهد داشت‌ یا خیر.. بدین‌ منظور جلساتی‌ را با حضور آقایان‌ مشکینی‌، ربانی‌ شیرازی‌، باهنر، مفتح‌، مکارم‌، سبحانی‌، استاد مصباح‌ و جمعی‌ دیگر برقرار نمود و آنان‌ برای‌ آنکه‌ رژیم‌ به‌ ماهیت‌ آن‌ پی‌ نبرد و در صدد به‌ تعطیلی‌ کشاندن‌ آن‌ بر نیاید، نام‌ آن‌ را مباحث‌ «ولایت‌» نهادند. استاد مصباح‌، دبیری‌ این‌ جلسات‌ را بر عهده‌ گرفته‌ بود. در اثنای‌ کار برخی‌ از آقایان‌ زندانی‌ یا تبعید شدند و شهید بهشتی‌ نیز به‌ آلمان‌ سفر کرد که‌ سفر او پنج‌ سال‌ به‌ طول‌ انجامید؛ اما استاد مصباح‌ برای‌ ادامه‌ کار از آقایان‌ مظاهری‌، محمدی‌ گیلانی‌ و یزدی‌ دعوت‌ به‌ همکاری‌ کرد.

با بازگشت‌ شهید بهشتی‌، محصول‌ تلاشهای‌ چند ساله‌ به‌ تهران‌ انتقال‌ می‌یابد که‌ مع‌الاسف‌، ساواک‌ آن‌ دفتر را تعطیل‌ می‌کند و فیشهای‌ تحقیقاتی‌ و دست‌نوشته‌ها را از بین‌ می‌رود! دیگر از فعالیتهای‌ ایشان‌ در مبارزه‌ با استبداد، همکاری‌ با نشریه‌ مخفی‌ «بعثت‌» و سپس‌ تأسیس‌ نشریه‌ انقلابی‌ «انتقام‌» بود. نشریه‌ انتقام‌ با انگیزه‌ مبارزه‌ با دستگاه‌ طاغوت‌، و گسترش‌ اندیشه‌های‌ امام‌(ره‌) و حمایت‌ از روحانیت‌، با همکاری‌ برخی‌ از علاقه‌مندان‌ به‌ امام‌(ره‌) و با مدیریت‌ استاد مصباح‌ چاپ‌ می‌شد. آنان‌ از ابتدا عهد بسته‌ بودند که‌ در هیچ‌ شرایطی‌ دوستان‌ خود را معرفی‌ نکنند. این‌ نشریه‌ که‌ مفاد آن‌ گاه‌ با واسطه‌هایی‌ از رادیوهای‌ خارجی‌ پخش‌ می‌شد، بارقه امیدی‌ در سرزمین‌ دل‌ شیفتگان‌ امام‌ ایجاد کرده‌ بود که‌ آنها را به‌ مبارزه‌ تشویق‌ می‌کرد و از سوی‌ دیگر، رعب‌ و خشم‌ رژیم‌ شاه‌ را افزون‌ ساخته‌ بود. برخی‌ دیگر از فعالیتهای‌ استاد بر ضد رژیم‌ پهلوی‌ به‌ اختصار ذکر می‌شود: ـ تنظیم‌ شکوائیه‌ به‌ زبان‌ انگلیسی‌ و ارسال‌ آن‌ به‌ سازمان‌ ملل‌ و کمیسیون‌ حقوق‌ بشر؛ ـ ایراد سلسله‌ سخنرانیهای‌ «حکومت‌ اسلامی‌» در کتابخانه‌ مسجد خیابان‌ ایرانشهر تهران‌؛ ـ مشارکت‌ در تدوین‌ اساسنامه‌ اولین‌ تشکل‌ سازمان‌ یافته‌ مبارزاتی‌ روحانیت‌، موسوم‌ به‌ تشکل‌ یازده‌ نفری‌؛ ـ چاپ‌ مخفیانه‌ اعلامیه‌ها و سخنرانیهای‌ امام‌(ره‌)؛ ـ مشارکت‌ در تهیه‌ دهها نامه‌ و اعلامیه‌ در محکومیت‌ رژیم‌ شاه‌ و حمایت‌ از امام‌(ره‌). مبارزه‌ با جریانهای‌ انحرافی‌. تاریخ‌ زندگی‌ استاد مصباح‌، بیانگر حساسیت‌ ایشان‌ در برابر جریانهای‌ انحرافی‌ بوده‌ است‌.

هر گاه‌ جریانی‌ سعی‌ در تحریف‌ اسلام‌ یا انقلاب‌ اسلامی‌ داشته‌ است‌، ایشان‌ چون‌ رزمنده‌ای‌ دلیر به‌ میدان‌ آمده‌، از مبانی‌ اسلام‌ و انقلاب‌ دفاع‌ کرده‌ است‌. پیش‌ از پیروزی‌ انقلاب‌ اسلامی‌، بیشتر مبارزان‌ بر این‌ باور بودند که‌ در آغاز باید مبارزات‌ سیاسی‌ را پیش‌ برد و بعد از پیروزی‌ انقلاب‌، به‌ پالایش‌ فرهنگی‌ جامعه‌ برآمد. اما در این‌ میان‌ بزرگانی‌ چون‌ آیت‌ الله‌ مطهری‌ و استاد مصباح‌ یزدی‌، معتقد بودند که‌ ریشة‌ انحراف‌ را در همان‌ دوره‌ مبارزه‌ باید خشکانید و اسلام‌ ناب‌ و راستین‌ را به‌ ایرانیان‌ و جهانیان‌ شناساند. ایشان‌ پیش‌ از انقلاب‌ اسلامی‌، خطر نفوذ مارکسیسم‌ را گوشزد کرده‌، خود با تدوین‌ کتابها و جزوات‌ و تشکیل‌ کلاسهای‌ نقد مبانی‌ مارکسیسم‌، به‌ گفتار خود جامه عمل‌ می‌پوشاندند. همچنین‌ با پرده‌ برداری‌ از سخنان‌ برخی‌ روشنفکران‌، و نیز نقد تز «اسلام‌ منهای‌ روحانیت‌» پرده‌ از افکار شوم‌ دشمنان‌ اسلام‌ و انقلاب‌ برمی‌داشتند.

حساسیت‌ و قاطعیت‌ ایشان‌ در برخورد با این‌ مسائل‌، چنان‌ بود که‌ گاه‌ برخی‌ از دوستان‌ انقلاب‌ نیز بر ایشان‌ خرده‌ می‌گرفتند و ایشان‌ را به‌ نرمش‌ در برابر مسائل‌ پیش‌ آمده‌ سفارش‌ می‌کردند؛ اما استاد با عزمی‌ پولادین‌، از مبانی‌ دین‌ مقدس‌ اسلام‌ و از اصول‌ آن‌ از جمله‌ توحید، معاد و نبوت‌ که‌ در آن‌ روز مورد هجمه‌ التقاط‌ گرایان‌ بود، دفاع‌ می‌کردند و در این‌ راه‌ از سخنرانی‌، مناظره‌، نگاشتن‌ کتاب‌ و مقاله‌ و دیگر ابزارهای‌ تبلیغی‌ بهره‌ می‌بردند و از توهین‌ و تهمت‌ و تهاجم‌ احدی‌ نمی‌هراسیدند. امروز نیز جامعه‌ ما شاهد تلاش‌ استاد مصباح‌، برای‌ حفظ‌ دستاوردهای‌ انقلاب‌ و مبارزه‌ با جریانهای‌ انحرافی‌ است‌ که‌ به‌ تحریف‌ مبانی‌ اسلامیت‌ و جمهوریت‌ نظام‌ ما می‌پردازند.

استاد مصباح‌، همانند گذشته‌، شهر به‌ شهر، راه‌ مبارزه‌ با التقاطها و پاسخ‌گویی‌ به‌ شبهات‌ را در می‌نوردد. بی‌ سبب‌ نیست‌ که‌ مقام‌ معظم‌ رهبری‌، حضرت‌ آیت‌ الله‌ خامنه‌ای‌ درباره ایشان‌ می‌فرمایند: «اگر خدای‌ متعال‌ به‌ نسل‌ کنونی‌ ما، این‌ توفیق‌ را نداد که‌ از شخصیتهایی‌ مانند علامه‌ طباطبایی‌ و شهید مطهری‌ استفاده‌ کند، اما به‌ لطف‌ خدا، این‌ شخصیت‌ عزیز و عظیم‌ القدر، خلأ آن‌ عزیزان‌ را در زمان‌ ما پر کرد است »

سرانجام این عالم جلیل القدر در۱۲ دی ۱۳۹۹ دعوت حق را لبیک و به دیار باقی شتافت.